دوشنبه 17 شهریور 1404

  • تاریخ : 1397/03/01 - 23:55
  • تعداد بازدید : 26
  • تعداد بازدیدکنندگان : 26
  • زمان مطالعه : 26 دقیقه

ویژه نامه محرم بخش هفتم

پژوهشی در باره ارزش زیارت امام حسین سلام الله علیه

در روایات فصل چهارم در دانشنامه امام حسین(ع)[1] ، فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام ، با فضیلت های حج و عمره گزاردن ، مورد سنجش و ارزشیابی قرار گرفته است . برخی از این احادیث ، ثواب زیارت آن امام را برابر با ثواب حج و عمره پس از انجام دادن حج واجب می دانند و برخی ، آن را برابر با حج می دانند ، برای کسی که نتوانسته حج بگزارد ؛ ولی شماری از روایات ، فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام را بیشتر از حج گزاردن ، بلکه فضیلت آن را برابر با یک هزار حج ، مطرح کرده اند .

با ملاحظه این روایات ، دو پرسش ، پیش می آید :

پرسش اوّل . ملاک این همه تفاوت در ارزیابی زیارت امام حسین علیه السلام و حج و عمره چیست؟ و چرا روایتی آن را برابر با یک حج و عمره می داند و روایت دیگر ، آن را معادل سه حج و دیگری ، معادل ده حج و همچنین تا یکهزار حج و یکهزار عمره؟!

پرسش دوم . چگونه می توان پذیرفت که فضیلت زیارت سید الشهدا علیه السلام ، بیشتر از زیارت خانه خداست؟ و آیا این گونه روایات ، به مفهوم کم ارزش جلوه دادن زیارت خانه خدا نیست و موجب کاستن انگیزه زائران آن و کاهشِ شُکوه و عظمت حج نمی شود؟!

علّت اختلاف روایات در ارزیابی زیارت امام حسین علیه السلام

در تبیین اختلاف روایات ارزیابی فضیلت زیارت سید الشهدا علیه السلام و سنجش آن با حج و عمره ، به دو علّت ، می توان اشاره کرد :

1 . اختلاف کیفیت زیارت ها

ممکن است بگوییم که اختلاف روایات ، ناظر به اختلاف کیفیت زیارت هاست ، بدین معنا که هر چه معرفت زائر ، بیشتر باشد و آداب زیارت را بهتر رعایت کند و هدف آن را بیشتر تأمین نماید ، طبعا زیارت او از کیفیت بهتری برخوردار خواهد بود و ارزش بیشتری دارد . بر این اساس، ممکن است که زیارت زائری ، برابر با یک حج ، ارزش گذاری شود و زیارت زائری دیگر ، معادل ده حج ، و زیارت فردی دیگر ، یکصد حج و زیارت دیگری ، یکهزار حج و همین طور تا بیش از یکهزار حج گزاردن .

2 . مفهوم عددی نداشتن اعداد

با تأمّل در متن احادیث یاد شده ، مشخّص می شود که عدد در آنها ، مفهوم عددی ندارد ؛ [2] بلکه مقصود از آن ، کثرت است . به همین جهت ، در شماری از این احادیث وقتی راوی از برتری زیارت امام حسین علیه السلام بر حج ، شگفت زده می شود ، امام علیه السلام بر تعداد آن می افزاید .

بنا بر این ، مقصود در همه این روایات ، آن است که فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام ، بسی بیشتر از فضیلت حج و عمره است . دلیل این مطلب ، در پاسخ به سؤال دوم ، روشن خواهد شد .

تبیین روایات برتر بودن زیارت امام حسین علیه السلام از حج

پیش از توضیح این روایات ، توجّه به چند نکته ، لازم است :

نکته اوّل . این گونه ارزش گذاری در روایات اهل بیت علیهم السلام ، اختصاص به زیارت امام حسین علیه السلام ندارد ، بلکه موارد متعدّدی یافت می شود که عملی یکهزار برابرِ حج ، بلکه بیشتر از آن ارزیابی شده است ؛ مانند : برآوردن حاجت مؤمن ، که برتر از یکهزار حجّ پذیرفته ، شمرده شده [3] و یا باز گرداندن مال حرام ، که معادل هفتاد هزار حجّ پذیرفته است . [4]

همچنین ، موارد متعدّدی یافت می شود که پاداش عملی ، معادل پاداش یکهزار شهید ، ارزیابی شده است ؛ مانند : اصلاح دادن میان زن و شوهر ، [5] شکیبایی بر مصیبت و بلا ، [6] ثابت قدم ماندن بر دوستی اهل بیت علیهم السلام در دوران غیبت امام زم ـ ان علیه السلام . [7]

پیش از اظهار نظر در باره این گونه روایات ، لازم است تا ابتدا صدور آنها از اهل بیت علیهم السلام ، مورد بررسی قرار گیرد . در صورتی که انتساب آنها به اهل بیت علیهم السلام ثابت باشد ، با در نظر گرفتن فضای صدور احادیث ، می توان به حکمت ثواب های وعده داده شده ، دست یافت ، چنان که در مورد ثواب زیارت امام حسین علیه السلام ، حکمت افزون بودن ثواب آن از حج وعمره ، بیان خواهد شد .

نکته دوم . بر پایه گزارش برخی از روایات، زیارت سایر اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله با زیارت امام حسین علیه السلام در فضیلت ، برابرند . شیخ صدوق ، از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود :

مَن زارَ واحِداً مِنّا کانَ کمَن زارَ الحُسَینَ علیه السلام . [8] هر کس یکی از ما را زیارت کند ، مانند کسی است که حسین علیه السلام را زیارت کرده باشد .

این روایت ، می تواند اشاره به این نکته باشد که حکمت فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام ، در زیارت سایر امامان علیهم السلام نیز وجود دارد ، هر چند با تفاوت شرایط سیاسی و اجتماعی و آثار مترتّب بر آنها ، ممکن است فضیلت زیارت آنها ، متفاوت باشد .

نکته سوم . برخی از احادیث ، تصریح می کنند که زیارت امام رضا علیه السلام ، معادل گزاردن یک میلیون حج است و فضیلت آن ، بیش از زیارت امام حسین علیه السلام است . محمّد بن ابی نصر بِزَنْطی می گوید : در نوشته ای از امام رضا علیه السلام خواندم:

أبلِغ شیعَتی أنَّ زِیارَتی تَعدِلُ عِندَ اللّهِت ألفَ حَجَّةٍ وألفَ عُمرَةٍ مُتَقبَّلَةٍ کلّها . به شیعیان من برسان که زیارت من نزد خدا ، برابر با یکهزار حج و عمره پذیرفته است.

او می گوید : این موضوع را با امام جواد علیه السلام در میان گذاشتم که چگونه می شود که زیارت آن امام علیه السلام ، برابر با یکهزار حج باشد؟

امام جواد علیه السلام پاسخ داد :

إی وَاللّهِ! وَألفُ ألفِ حَجَّةٍ لِمَن یزورُهُ عارِفاً بِحَقِّهِ . [9] آری ، به خدا! و برابر با یک میلیون حج است ، برای کسی که او را از سرِ معرفت ، زیارت کند.

گفتنی است که این حدیث نیز گواه دیگری بر مفهوم عددی نداشتنِ عدد این گونه احادیث است .

و در حدیث دیگری ، علی بن مهزیار ، از امام جواد علیه السلام می پرسد که : فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام بیشتر است یا زیارت امام حسین علیه السلام ؟

ایشان ، در پاسخ می فرماید :

زِیارَةُ أبی أفضَلُ ، وذاک أنَّ أبا عَبدِاللّهِ علیه السلام یزورُهُ کلُّ النّاسِ ، وأبی لا یزورُهُ إلّا الخَواصُّ مِنَ الشّیعَةِ . [10] زیارت پدرم برتر است ؛ چون حسین علیه السلام را همه مردمان زیارت می کنند ، ولی پدرم را جز خواص از شیعه ، زیارت نمی کنند.

این ، همان نکته ای است که پیش از این ، بدان اشاره شد که شرایط سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ، در ارزیابی فضیلت زیارت هر یک از خاندان رسالت ، نقش دارد .

اکنون با توجّه به مطالب یاد شده ، برای تبیین روایاتی که فضیلت زیارت سید الشهدا علیه السلام را به مراتب بیش از حج مطرح کرده اند ، این نکات ، قابل توجّه است :

1 . موضوع سنجش

نکته اوّل این که بی تردید ، موضوع سنجش ، در احادیثی که زیارت امام حسین علیه السلام را برتر از حجْ مطرح کرده اند ، مقایسه میان حج واجب (حَجَّة الإسلام) و زیارت مستحب نیست ؛ بلکه مقایسه میان حجّ مستحب و زیارت است . بدین جهت ، در برخی احادیث ، تصریح شده که زیارت امام حسین علیه السلام ، نمی تواند جایگزین حَجة الإسلام شود ؛ بلکه برای کسی که توان گزاردن حج را ندارد ، زیارت وی ، پاداش حج را دارد ، تا هنگامی که توانِ گزاردنِ حج را پیدا کند .

بنا بر این ، مقصود از روایاتی که زیارت امام علیه السلام ، را با فضیلت تر از حج دانسته اند ، این است که پس از انجام دادن حج واجب ، در شرایط ویژه ای ـ که توضیح خواهیم داد ـ ، زیارت ایشان از فضیلت بیشتری برخوردار است .

2 . توجّه دادن به امور سرنوشت ساز اجتماعی

دومین نکته در فهم احادیث یاد شده ، این است که مقصود از آنها ، کاستن از اهمّیت حج به مفهوم حقیقی آن نیست ؛ زیرا اگر حج اهمّیت نداشته باشد ، معیار قرار گرفتن آن برای ارزیابی ارزش های دیگر ، بی معناست ، همان طور که مقصود از احادیثی نیز که پاداش اصلاح میان زن و شوهر یا شکیبایی در برابر مصائب را یکهزار برابر پاداش شهید ارزیابی کرده اند ، این نیست که مردم را از جهاد در راه خدا ، دل سرد گرداند ، تا به جای جهاد ، به اصلاح امور خانوادگی مردم بپردارند و یا شکیبایی در مصائب را پیشه سازند ؛ بلکه هدف ، بیان اهمّیت پیشگیری از متلاشی شدن خانواده ها ، و همچنین تشویق به مقاومت در برابر سختی هاست .

به بیان روشن تر ، از آن جا که ارزش و اهمّیت حج و شهادت در راه خدا ، برای همه مسلمانان ، روشن و بدیهی است ، پیشوایان اسلام ، برای توجّه دادن مسلمانان به ارزشِ شماری از کارهایی که نقش اساسی در سازندگی جامعه دارند ، حج و شهادت را معیار ارزیابی آنها قرار داده اند و به کسانی که در کنار انجام دادن وظایف وجوبی خود به انجام دادن این گونه امور اجتماعی بپردازند ، بشارت داده اند که خداوند ، از فضل خود ، پاداشی که قابل مقایسه با پاداش انجام دادن وظایف وجوبی نیست ، به آنان عنایت می فرماید .

بنا بر این ، علّت مضاعف بودن پاداش ، در اموری که بدان اشاره گردید ، این است که از یک سو ، ملاک وجوب در آنها وجود ندارد تا شارع ، انجام دادن آنها را واجب نماید و از سوی دیگر ، انجام دادن آنها برای سازندگی جامعه مطلوب اسلامی ، ضرور است و از این رو ، شارع با مضاعف نمودن پاداش ، مردم را به انجام دادن آنها ، ترغیب و تشویق می نماید .

3 . توجّه دادن به حقیقت حج

مهم ترین نکته در روایاتی که زیارت امام حسین علیه السلام را برتر از حج معرّفی کرده اند ، توجّه دادن مسلمانان به روح حج و حقیقت آن است .

روح همه عبادت ها ـ که حج ، جامع ترین آنهاست ـ ، حاکمیت نظام مبتنی بر توحید به رهبری امام عادل در جامعه است ؛ زیرا تنها در سایه این نظام است که ارزش های الهی ، امکان تحقّق و بالندگی پیدا می نمایند و چنان که از امام رضا علیه السلام گزارش شده، امامتِ امام عادل ، اساس بالندگی اسلام ، محسوب می گردد :

إنَّ الإِمامَةَ اُسُّ الإِسلامِ النّامی . [11] امامت ، ریشه بالنده اسلام است.

و بر این اساس ، رهبری امام عادل ـ که جلوه حاکمیت توحید است ـ ، روح و جوهر و حقیقت حج به حساب می آید و حجّی با حقیقتْ همراه است که در سایه رهبری امام عادل و برائت از رهبری زمامداران ستمگر ـ که جلوه حاکمیت شرک و طاغوت اند ـ ، انجام گردد ؛ زیرا سراسر حج ، لبّیک گویی به یگانگی خداوند متعال و برائت از مطلقِ شرک و مشرک است و بدین سان ، حجّی که با نظام توحیدی و امامت ـ که جلوه گاه آن است ـ ، پیوند نخورَد ، حجّ حقیقی نیست ؛ بلکه حجّ جاهلی است ، چنان که محدّث بزرگوار ثقة الإسلام کلینی ، از یکی از یاران امام باقر علیه السلام به نام فضیل ، روایت کرده که فرمود :

نَظَرَ (أبو جَعفَرٍ علیه السلام ) إلَی النّاسِ یطوفونَ حَولَ الکعبَةِ ، فَقال : هکذا کانوا یطوفونَ فِی الجاهِلِیةِ ، إنَّما اُمِروا أن یطوفوا بِها ، ثُمَّ ینفِروا إلَینا فَیعلِمونا وَلایتَهُم ومَوَدَّتَهُم ، ویعرِضوا عَلَینا نُصرَتَهُم . [12] [امام باقر علیه السلام ] به مردمی که گِرد کعبه طواف می کردند ، نگاه کرد و فرمود : «در زمان جاهلیت ، این گونه طواف می کردند . همانا مردم ، امر شده اند که گِرد کعبه طواف کنند و سپس ، به سوی ما کوچ کنند و ولایت و دوستی خود را به ما اعلام دارند و یاری خود را نسبت به ما عرضه کنند».

و در روایتی دیگر از ایشان ، آمده است :

إنَّما اُمِرَ النّاسُ أن یأتوا هذِهِ الأَحجارَ فَیطوفوا بِها، ثُمَّ یأتوا فَیخبِرونا بِوَلایتِهِم ، ویعرِضوا عَلَینا نُصرَتَهُم . [13] مردم ، مأمور شده اند که به سراغ این سنگ ها بیایند و طوافشان کنند . سپس نزد ما بیایند و دوستی خود را به ما خبر دهند و یاری شان را بر ما عرضه دارند.

و در روایت دیگری می فرماید :

تَمامُ الحَجِّ لِقاءُ الإِمامِ . [14] تمامیت حج ، به ملاقات کردن امام است.

نیز از امام صادق علیه السلام روایت شده :

إذا حَجَّ أحَدُکم فَلیختِم حَجَّهُ بِزِیارَتِنا ، لِأَنَّ ذلِک مِن تَمامِ الحَجِّ . [15] هر یک از شما که حج گزارد ، آن را با زیارت ما پایان دهد ؛ چون این کار ، لازمه کامل شدن حج است .

این گونه روایات ، به روشنی نشان می دهند که ولایت اهل بیت علیهم السلام ، روح و حقیقت حج است و حجِّ بدون پیوند با رهبری امام عادل و برائت جُستن از سران مشرک حاکم بر جامعه ، حجّ حقیقی نیست .

اکنون با در نظر گرفتن توضیحات گذشته ، می توان به راز فضائل بزرگی که برای زیارت سید الشهدا علیه السلام از اهل بیت علیهم السلام گزارش شده ، پی برد و دریافت که چرا زیارت بامعرفت او ، برتر از حجّ استحبابی است؟ و چرا زیارت سایر امامان علیهم السلام ، همسان با زیارت سید الشهدا علیه السلام است؟ و چرا زیارت امام رضا علیه السلام در شرایط اجتماعی خاصّی که تنها گروه خاصّی از شیعیان به زیارت او می روند ، با فضیلت تر از زیارت امام حسین علیه السلام است ؟

در واقع ، همه این روایات ، می خواهند حج را با حقیقت خود ، پیوند دهند و مردم مسلمان را برای تشکیل حکومتی مبتنی بر ارزش های توحیدی ، آماده سازند و برای تشکیل حکومت جهانی اسلام به رهبری مهدی آل محمّد علیه السلام ، زمینه سازی نمایند .

به سخن دیگر ، پیام سیاسی همه این روایات ، زمینه سازی برای حکومت اهل بیت علیهم السلام است . این پیام را از زیارت همراه با معرفتِ قبور همه خاندان رسالت ، می توان دریافت کرد ، هر چند در مقاطع خاصّی از تاریخ ، زیارت برخی از امامان علیهم السلام ، ممکن است به دلیل پیامی سازنده تر ، از فضیلت بیشتری برخوردار باشد ؛ لیکن به نظر می رسد که زیارت هیچ یک از امامان ، نمی تواند به اندازه زیارت سید الشهدا علیه السلام برای تشکیل حکومت دینی ، مؤثّر باشد . لذا زیارت ایشان ، بیش از هر امام دیگری مورد تأکید و توصیه قرار گرفته است .

4 . نهادینه کردن فرهنگ زیارت امام حسین علیه السلام

بی تردید ، زیارت امام حسین علیه السلام ، نماد و نشانه بالندگی مکتب اهل بیت علیهم السلام است . نهادینه کردن این فرهنگ ، بویژه در فضای سیاسی بسته آن روز ، مشکلات خاصّ خود را داشت و از باب «ثَوابُ العَمَلِ عَلی قَدرِ المَشَقَّةِ فیهِ ؛ [16] پاداش عمل ، به اندازه دشواری آن است» و «أفضَلُ الأَعمالِ أحَمزُها ؛ [17] برترینِ اعمال ، سخت ترین آنهاست» ، کسانی که در نهادینه کردن این فرهنگ ، نقش بیشتری ایفا کرده اند ، قطعا از پاداش بیشتری برخوردارند .

بنا بر این ، می توان گفت : شرایط سیاسی و اجتماعی ، در مضاعف شدن ثواب زیارت ، نقش دارد ، چنان که زیارت امام رضا علیه السلام با توجّه به فاصله بسیار خراسان از مدینه و عراق ، در دوران امامت امام جواد علیه السلام با تأکید بیشتری همراه گردیده است ؛ زیرا زیارت امام حسین علیه السلام در آن ایام ، به یک فرهنگ تبدیل شده بود ؛ امّا فرهنگ سازی برای زیارت امام رضا علیه السلام ، نیاز به حرکت جدیدی داشت . این چنین است که در شرایط دیگر ، شاید نتوانیم بگوییم که زیارت امام رضا علیه السلام ، با فضیلت تر از زیارت جدّش امام حسین علیه السلام است .


[1]. دانشنامه امام حسین(ع)، ج 11، ص 62 .

[2] یعنى مقصود از هر یک از این اعداد ، نفى عددهایى نیست که با این عدد ، اختلاف دارند .

[3] امام صادق علیه السلام مى فرماید : «قضاء حاجة المؤمن أفضل من ألف حجّة متقبّلة بمناسکها ، و عتق ألف رقبة لوجه اللّه ؛ برآوردن حاجت مؤمن ، برتر از هزار حجّ پذیرفته شده و آزاد کردن هزار بنده در راه خداست » (الأمالى ، صدوق: ص 308 ح353، بحار الأنوار : ج 74 ص 285 ح 5) .

[4] پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید : «لرد دانق من حرام یعدل عند اللّه سبحانه سبعین ألف حجّة مبرورة ؛ هر آینه ، رد کردن یک دانگ (یکْ ششم درهم) حرام ، نزد خدا برابر است با هفتاد هزار حج پذیرفته» (عدّة الداعى : ص 129، الدعوات: ص 25 ح36، بحار الأنوار : ج 101 ص 296ح 16) .

[5] پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید :«من مشى فى إصلاح بین امرأة و زوجها أعطاه اللّه تعالى أجر ألف شهید قتلوا فى سبیل اللّه حقّا ؛ هر کس براى آشتى دادن میان زن و شوهرى گام بردارد ، خداوند به او پاداش هزار شهید را مى دهد که در راه خدا ، با حقیقت ، کشته شده باشند» (ثواب الأعمال: ص 341 ح 1، أعلام الدین : ص 421) .

[6] امام صادق علیه السلام مى فرماید : «من ابتلى من المؤمنین ببلاء فصبر علیه ، کان له مثل أجر ألف شهید ؛ هر مؤمنى به گرفتارى اى دچار شود و بر آن شکیبایى ورزد ، براى او پاداش هزار شهید خواهد بود» (الکافى : ج 2 ص 92ح 17) .

[7] امام زین العابدین علیه السلام مى فرماید : «من ثبت على موالاتنا فى غیبة قائمنا أعطاه اللّه عز و جل أجر ألف شهید من شهداء بدر و اُحد ؛ هر کس در زمان غیبت قائم ما بر ولایت ما استوار بمانَد ، خداوند ، پاداش هزار شهید از شهیدان بدر و اُحد به او عطا مى کند» (کمال الدین : ص 323ح 7) .

[8] ثواب الأعمال : ص 123 ح 3، بحار الأنوار : ج 100 ص 118 ح10 .

[9] تهذیب الأحکام : ج 6 ص 85 ح 168، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 582 ح 3182 ،ثواب الأعمال : ص 123 ح 3 ، الأمالى ، صدوق : ص 120 ح 110، کامل الزیارات : ص 510 ح 794 ، بحار الأنوار : ج 102 ص 33 ح 2 .

[10] الکافى : ج 4 ص 584 ح 1 ، تهذیب الأحکام : ج 6 ص 84 ح 165 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 261 ح 26، کامل الزیارات : ص 510 ح 796 ، بحار الأنوار ، ج 102 ص 38 ح 34 .

[11] الکافى : ج 1 ص 200 ح 1 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 218 ح 1 ، کمال الدین : ص 677 ح 31،الأمالى ،صدوق : ص 775 ح 1049 .

[12] الکافى : ج 1 ص 392 ح 1 ، تأویل الآیات الظاهرة : ج 1 ص 336 ح 9 .

[13] علل الشرائع : ص 459 ح 4 ،عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 262 ح 30 .

[14] الکافى : ج 4 ص 549 ح 2 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 578 ح 3162 ، علل الشرائع : ص 459 ح 2 ، عیون أخبارالرضا علیه السلام : ج 2 ص 262 ح29 ، بحار الأنوار : ج 99 ص 374 ح 2 .

[15] علل الشرائع : ص 459 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 262 ح 28، بحارالأنوار : ج 99 ص 374 ح1 .

[16] عیون الحکم والمواعظ ، ص 218 . نیز ، ر . ک : میزان الحکمة : ج 2، ص 145 (ذیل «پاداش») .

[17] . بحار الأنوار : ج 70 ص 191؛ النهایة : ج 1 ص 440 ، شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحدید : ج 19 ص 83 . ? نیز ر . ک : میزان الحکمة : ج 8 ص 157 (ذیل «عمل») .

منبع: دانشنامه امام حسین(ع)، ج11، ص 101-111

پژوهشی در باره سند «زیارت عاشورا»[1]

صرف نظر از تأییدات غیبی ای که از طرق معتبر ، در باره زیارت عاشورا وارد شده ـ که خود ، دلیل بر اعتبار این زیارت شریف است ـ ، سندی که شیخ طوسی در مصباح المتهجّد در ذیل این زیارت آورده و با «رَوی محمد بن خالد الطَّیالِسی» آغاز می شود ، صحیح است . در آن جا ، بعد از نقل زیارت سید الشهدا علیه السلام از علقمه ، چنین آمده است :

رَوی مُحَمَّدُ بنُ خالِدٍ الطَّیالِسِی عَن سَیفِ بنِ عَمیرَةَ ، قالَ : خَرَجتُ مَعَ صَفوانَ بنِ مِهرانَ الجَمّالِ ـ وعِندَنا جَماعَةٌ مِن أصحابِنا ـ إلَی الغَرِی ... فَلَمّا فَرَغنا مِنَ الزِّیارَةِ صَرَفَ صَفوانُ وَجهَهُ إلی ناحِیةِ أبی عَبدِ اللّهِ الحُسَینِ علیه السلام فَقالَ لَنا :

تَزورونَ (/ نَزورُ) الحُسَینَ علیه السلام مِن هذَا المَکانِ مِن عِندِ رَأسِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام مِن هاهُنا . أومَأَ إلَیهِ أبو عَبدِ اللّهِ الصّادِقُ علیه السلام وأنَا مَعَهُ .

قالَ : فَدَعا صَفوانُ بِالزِّیارَةِ الَّتی رَواها عَلقَمَةُ بنُ مُحَمَّدٍ الحَضرَمِی عَن أبی جَعفَرٍ علیه السلام فی یومِ عاشوراءَ . [2] محمّد بن خالد طیالسی ، از سیف بن عَمیره ، چنین روایت کرده است : با صفوان بن مهران جمّال و گروهی از شیعیان ، به سوی نجف به راه افتادیم ... . هنگامی که از زیارتْ فارغ شدیم ، صفوان ، صورتش را به سوی [کربلا ، مدفن] ابا عبداللّه [الحسین] گردانْد و به ما گفت : از این جا ، کنار سر امیرمؤمنان علیه السلام ، [امام ]حسین علیه السلام را زیارت می کنید .امام صادق علیه السلام ، در حالی که من همراهش بودم ، از این جا به آن حضرت ، اشاره کرد .

سیف بن عمیره می گوید : سپس صفوان ، زیارتی را خواند که علقمة بن محمّد حَضرَمی ، از امام باقر علیه السلام در روز عاشورا نقل کرده است .

ظاهر این عبارت ، این است که امام صادق علیه السلام همان زیارتی را که علقمه از امام باقر علیه السلام نقل کرده ، رو به جانب مدفن سید الشهدا علیه السلام و با اشاره به آن ، بر زبان رانده و آن امام را این گونه زیارت کرده است . در این طریق ، در باره وثاقت سیف بن عمیره و صفوان بن مهران ، تردیدی نیست ؛ بلکه دو مطلب ، نیازمند بررسی است :

1 . طریق ذکر شده به محمد بن خالد طیالسی ،

2 . وثاقت خود محمد بن خالد .

بررسی طریق روایت تا محمد بن خالد طَیالسی

از دو راه ، می توان اعتبار طریق روایت به طیالسی را به اثبات رسانید :

راه اوّل : ظاهر عبارتِ «رَوی محمد بن خالد» (به جای «رُوی عن محمد بن خالد») ، [3] این است که شیخ طوسی نسبت روایت را به محمد بن خالد طیالسی ثابت می دانسته و همین امر برای اثبات اعتبار سند روایت از این جهت ، کفایت می کند .

راه دوم : ظاهرا این حدیث ، از کتاب محمد بن خالد طیالسی گرفته شده است . شیخ طوسی در کتاب فهرست خود ، کتابی به وی نسبت داده [4] و آن را با این سند ، نقل کرده است : «حسین بن عبید اللّه (غضائری) ، از احمد بن محمد بن یحیی عطّار ، از پدرش ، از محمد بن علی بن محبوب ، از محمد بن خالد» .

این افراد ، همگی از بزرگان واَجلّای امامیه بوده اند . احمد بن محمد بن یحیی عطّار هم از مشایخ اجازه بوده و بنابر تحقیق ، مشایخ اجازه ، نیازمند توثیق نیستند .

بررسی وثاقت محمد بن خالد طیالسی

چند دلیل بر وثاقت محمد بن خالد طیالسی در دست است :

1 . محمد بن علی بن محبوب ـ که خود ، از بزرگان طائفه امامیه است ـ ، کتاب طیالسی را از او روایت می کند [5] که دلیل بر آن است که بر وی اعتماد کرده است .

2 . محمد بن خالد طیالسی در طریق بزرگان به کتاب های جماعتی ـ که در زیر ، به برخی از آنها اشاره می کنیم ـ واقع است .

از جمله این مؤلّفان ، سیف بن عَمیره است که ابوطاهر محمد بن سلیمان زُراری (جدّ ابوغالب زراری) و محمد بن جعفر رَزّاز ـ که هر دو از بزرگان وثِقات مشایخ امامیه هستند ـ ، [6] از محمد بن خالد طیالسی ، از سیف بن عمیره ، کتاب وی را روایت می کنند [7] که نشانگر اعتماد ابو طاهر و رزّاز بر طیالسی است .

از جمله این مؤلّفان ، عاصم بن حمید وعلاء بن رَزین و اسماعیل بن عبد الخالق اند که ابوطاهر (جدّ ابو غالب زراری) ، کتب ایشان را با چیزهایی دیگر ، از محمد بن خالد طیالسی روایت می کند . [8]

از جمله این مؤلّفان ، رُزَیق بن زبیر است که کتابش را عبداللّه بن جعفر حِمْیری ، از محمد بن خالد طیالسی ، از او روایت می کند . [9]

و نیز حمید بن زیاد ـ که با این که واقفی است ، شیخ طوسی و نجاشی وی را توثیق کرده اند [10] ـ اصل های بسیاری را از محمد بن خالد طیالسی روایت می کند . [11]

3 . بسیاری از بزرگان و ثِقات ، از وی روایت می کنند . [12] راویان ثِقه وی ـ علاوه بر کسانی که پیش تر به نام ایشان اشاره شد ـ ، عبارت اند از : حَمدان بن احمد قَلانِسی ، [13] سعد بن عبد اللّه ، سَلَمة بن خطّاب ـ که بنا بر اظهر ، ثقه است [14] ـ و فرزند وی عبداللّه بن محمد بن خالد طیالسی ، [15] علی بن ابراهیم ، علی بن سلیمان زُراری ، [16] محمد بن حسن صفّار [17] ومعاویة بن حکیم .

این شواهد ، از قوی ترین نشانه ها بر وثاقت محمد بن خالد طیالسی هستند . از سوی دیگر ، هیچ مذّمت و تضعیفی نسبت به وی نقل نشده است ، حتی از ابن غضائری ـ که از وی مذمّت و تضعیف نسبت به بسیاری از ثِقات ، حکایت شده است ـ . بنا بر این ، در وثاقت محمد بن خالد طیالسی تردیدی نیست .

از مجموع آنچه گذشت ، در می یابیم که این سندِ زیارت عاشورا ، سندی است صحیح .


[1] این بیان ، از طرف آیة اللّه سید موسى شبیرى زنجانى ، در پاسخ استفتایى از ایشان در باره سند زیارت عاشورا ، به تاریخ 20 جمادى الاولى 1428 صادر شده است . گفتنى است که ایشان در این پاسخ ، در صدد بررسى همه اسناد زیارت عاشورا نبوده اند و معرّفى یکى از اسناد آن (سند مذکور در مصباح المتهجّد) را براى پاسخگویى به استفتاى یاد شده ، کافى دانسته اند .

[2] مصباح المتهجّد : ص 777 ،مصباح الزائر : ص 272 ، بحارالأنوار : ج 101 ص 296 ح 3 .

[3] عبارت شیخ طوسى ، صیغه معلوم ونسبت جزمى دارد ، نه صیغه مجهول که از تردید شیخ طوسى در نسبت روایت به محمد بن خالد طیالسى حکایت کند .

[4] الفهرست ، طوسى : ص 228 .

[5] همان جا .

[6] رجال النجاشى : ج 2 ص 241 ، رسالة أبى غالب الزرارى : ص 118 و140 .

[7] رجال النجاشى : ج 1 ص 425 ، رسالة أبى غالب الزرارى : ص 48 .

[8] رسالة أبى غالب الزرارى : ص 48 و182 ، از برخى طرق و اسناد ، بر مى آید که بزرگان دیگرى نیز کتاب هاى برخى از این مؤلّفان را روایت مى کنند . در این باره ، ر . ک : الفهرست ، طوسى : ص 183 ، قرب الإسناد : ص 29 ح 96 و ص 32 ح 103 و ص 125 ح 439 و ص 130 ح 453 .

[9] رجال النجاشى : ج 1 ص 383 . نیز ، ر . ک : الأمالى ، طوسى : ص 697 ح 1488 و ص 700 ح 1497 .

[10] الفهرست ، طوسى : ص 114 ،رجال النجاشى : ج 1 ص 321 .

[11] رجال الطوسى : ص 441 .

[12] در معجم رجال الحدیث (ج 16 ص 70) به نشانى روایت برخى از این راویان ازمحمد بن خالد طیالسى اشاره شده است . ما در پانوشت بعدى ، نشانى روایت دیگر راویان را از وى خواهیم آورد .

[13] شواهد التنزیل : ج 1 ص 191 ح203 .

[14] ر . ک : کتاب النکاح (تقریرات دروس النکاح) ، [آیة اللّه ]سیّدموسى شبیرى : ج10 ، درس 368 ص 6و7 .

[15] الخصال : ص 517 ح 4 ، رجال الکشى : ج 1 ص 388 ح 278 ، ج 2 ص 707 ح 762 ، فلاح السائل : ص 455 ح 310 ، دلائل الإمامة : ص 487 ح 486 .

[16] الأمالى ، طوسى : ص 72 ح 105 و ص 78 ح 114 که هر دو گرفته شده اند از : الأمالى ، مفید : ص 298 ح 8 و ص 308 ح 7 ،علل الشرائع : ص 446 ح 4 ، تأویل الآیات : ج 1 ص 432 ح 11 و ص 303 ح 6 و ص 324 ح 3 ؛ ولى در این دوجا ، «زرارى» به «رازى» تصحیف شده است .

[17] . بصائر الدرجات : ص 164 ح 6 و ص 206 ح 13 و ص 386 ح 10 ، الفهرست ، طوسى : ص 183 .

منبع: دانشنامه امام حسین(ع)، ج12، ص 77-81

  • گروه خبری : موسسه,پژوهشگاه
  • کد خبر : 1077
کلمات کلیدی
مدیر سایت
خبرنگار

مدیر سایت