ویژه نامه محرم بخش ششم

ریشه دروغ در مرثیه سرایی، از نگاه محدّث نوری
اکنون باید دید که ریشه این دروغ پردازی ها چیست ؟ و چرا عدّه ای برای گریاندن مردم در مصیبت امام حسین علیه السلام ، به راحتی بر خدا و رسول و امامان ، دروغ می بندند و بدین سان ، تاریخ افتخارآمیز عاشورا را تحریف می کنند ؟
از نگاه محدّث نوری ، دو عامل عمده ، موجب دروغ پردازی در مرثیه سرایی شده است :
1 . مجاز شمردن دروغ در عزاداری!
خلاصه مطلبی که محدّث نوری رحمه الله برای جایز شمردن دروغ در عزاداری برای امام حسین علیه السلام از برخی دروغ پردازان نقل کرده ، این است :
احادیثی که توصیه به گریانیدن در مصیبت آن حضرت می کنند ، مطلق هستند . بنا بر این ، هر چه سبب گریه کردن مردم گردد ، هر چند دروغ باشد ، نیکوست ، و فضای این روایات ، آن است که آنچه در نکوهش دروغ وارد شده ـ هر چند که در نهایتِ اعتبار است ـ ، ولی اختصاص به غیر از ذکرِ مصیبت ابا عبد اللّه علیه السلام دارد ! [57]
استاد مطهّری ، پس از نقل این مطلب از محدّث نوری ، می افزاید :
این ، همان حرفی است که امروزی ها در مکتب «ماکیاول» ، در آوردند که : هدف ، وسیله را مباح می کند . هدف ، خوب باشد ، وسیله ، هر چه شد ، شد! [58]
محدّث نوری ، در این باره نوشته است :
به این بیان ، توان بسیاری از معاصی کبیره را مباح ، بلکه مستحب کرد و برای فسّاق ، جاده وسیعی به سوی آن معاصی باز نمود ؛ زیرا که اخبار فضیلت و مدح ادخالِ سرور در قلب مؤمن و قضای حوائج و اجابت خواهش او و سعی و کوشش در انجاح آن اضعاف ، اخبار اِبکاست . پس هر فاسقی ، هر زنی را که دید و خواهش نمود، بوسه بر رویش زند یا...، بر زن رواست به مقتضای اخبار استحباب ادخالِ سرور یا اخبار استحباب قضای حاجت و غیر آنها ، اجابت نماید و خود را تسلیم کند! [59]
2 . تسامح در ابواب فضائل ، قصص و مصائب
مطلب دیگری که از منظر محدّث نوری ، دومین عامل عمده برای وارد شدن دروغ به مرثیه سرایی است ، تمسّک به سیره برخی علما مبنی بر ضبط و نقل روایات ضعیف در مؤلّفات خود ، و تسامح در قبول و نقل روایات ابواب فضائل و قصص و بخصوص مصائب است .
ایشان ، پس از توضیح این شبهه ، به تفصیل، آن را توضیح می دهد و می گوید :
این سخن ، مغالطه ای بیش نیست و هرگز علمای درستکار که سیرشان در خطوط مستقیمه موازین عدلیه است ، از کتابی که صاحبش را نشناسند ، نقل نکنند، و نیز از کتابی که مؤلّفش بی مبالات [است] و فرقی میان خبر موهون و غیر موهون نگذاشته و در مقام نقل ، تمیزی برای آنها مقرّر نداشته ، خبری بیرون نیاورند . [60]
به هر حال ، تردیدی نیست که تسامح در نقل فضائل ، قصص و مصائب ، مجوّز دروغ پردازی و نسبت دادن هر مطلبی ـ که در ابواب و موضوعات یاد شده در هر کتابی یافت شود ـ ، به اهل بیت علیهم السلام نیست .
ریشه های اصلی دروغ در مرثیه سرایی
به نظر می رسد آنچه در ریشه یابی دروغ پردازی در مرثیه سرایی بدان اشاره شد ، در واقع ، بهانه دروغ پردازان است ، نه ریشه اصلی آن ؛ زیرا هر کس که از کمترین معلومات دینی برخوردار باشد ، با اندک تأمّلی ، به این نتیجه می رسد که اسلام ، اجازه نمی دهد که با دروغ ـ که گناهی کبیره است ـ ، زمینه گریستن بر امام حسین علیه السلام را ـ که امری مستحب است ـ ، فراهم کنیم، یا هر مطلب مکتوب و غیر مکتوبی را بدون بررسی به اهل بیت علیهم السلام نسبت دهیم .
به نظر ما ، ریشه های دروغ پردازی در مرثیه سرایی ، امور دیگری است که این گونه بهانه تراشی ها نیز ریشه در آنها دارد . این ریشه ها ، عبارت اند از :
الف ـ جهل
شماری از مرثیه سرایان ، اگر بدانند آنچه می خوانند ، دروغ است ، قطعا از آن اجتناب می کنند ؛ لیکن از آن جا که نه شناخت درستی از تاریخ عاشورا دارند ، و نه توان و یا حوصله تحقیق و بررسی در باره آن ، هر مطلبی را در هر کتابی می بینند و یا از دیگری می شنوند ، در صورتی که برای گریاندن مردم ، مفید تشخیص دهند ، بدون تأمّل در صحّت و سُقم آن ، مورد استفاده قرار می دهند .
بنا بر این ، نخستین گام برای اصلاح مرثیه سرایی ، آموزش مرثیه سرایان و زنده کردن روح تحقیق در آنان و همچنین ، معرّفی منابع معتبر و غیر معتبر تاریخ عاشورا به آنهاست .
ب ـ سوء استفاده از زبانِ حال
بهره گیری از زبانِ حال در مرثیه سرایی ، با رعایت دو شرط، بی اشکال است و در واقع ، نوعی هنرمندی در ذکر مصیبت به شمار می رود:
شرط اوّل ، این که مرثیه سرا ، توان تشخیصِ حال کسی را که می خواهد زبان حال او را بیان کند ، داشته باشد و این توان ، در صورتی تحقّق می یابد که سراینده زبانِ حال ، اطّلاع کافی از هدف نهضت حسینی ، تاریخ عاشورا و خصوصیات روحی شخصیتی که می خواهد حالش را بازگو نماید ، داشته باشد .
شرط دوم ، این است که سخنی را به امام حسین علیه السلام و اهل بیت ایشان نسبت ندهد ؛ بلکه تصریح کند که آنچه می گوید ، تشخیص اوست .
متأسّفانه ، بدون در نظر گرفتن دو شرط یاد شده ، بسیاری از مرثیه سرایان ، مطالبی را، خصوصا به صورت شعر ، به امام علیه السلام و خانواده آن بزرگوار ، نسبت می دهند که واقعیت ندارد . به نظر می رسد که سوء استفاده از زبانِ حال در مرثیه سرایی ، یکی از عوامل راه یافتن دروغ به مقتل های مکتوب باشد .
از باب نمونه ، این شعر معروف، به امام حسین علیه السلام منسوب شده است که :
إن کانَ دینُ مُحَمَّدٍ لَم یستَقِم إلّا بِقَتلی یا سُیوفُ خُذینی .
این شعر ، از نظر مضمون ، ایرادی ندارد ؛ ولی انتساب آن به امام علیه السلام ، دروغ است . این شعر ، بیتی از قصیده ای است که یکی شعرای عرب به نام شیخ محسن هُوَیزی ، معروف به «ابُو الحُبّ کبیر»، در رثای امام حسین علیه السلام سروده است. در این قصیده می خوانیم:
أعطَیتُ رَبِّی مَوثِقاً لا ینتَهی إلّا بِقَتلی، فَاصعَدی وَ ذَرینی
إن کانَ دینُ مُحَمَّدٍ لَم یستَقِم إلّا بِقَتلی، یا سُیوفُ خُذینی
هذا دَمی فَلتُروَ صادِیةُ الظُّبا مِنهُ وَ هذا لِلرِّماحِ وَتینی . [61]
با پروردگارم عهدی بسته ام که انجام نمی شود جز با کشته شدنم . پس مرا بالا ببر و بیفکن .
اگر دین محمّد صلی الله علیه و آله ، استوار نمی مانَد جز با کشته شدن من ، ای شمشیرها! مرا بر گیرید .
این ، خون من است ، که باید شمشیرهای تشنه ، از آن، سیراب شوند و این رگِ گردنم ، آماده برای فرود آمدن نیزه هاست .
بدیهی است که شاعر ، این ابیات را به عنوان زبانِ حال امام علیه السلام سروده ؛ لیکن به تدریج ، به عنوان سخن امام علیه السلام ، رواج یافته است .
همچنین ، این جمله مشهورِ منسوب به امام حسین علیه السلام : «إنّ الحَیاةَ عقیدةٌ و جِهادٌ» ، مصرعی از یکی از سروده های شاعر معاصِر مصری، احمد شوقی (م 1932 م) است [62] و تمام بیت ، چنین است :
قِف دونَ رَأیک فِی الحیاةِ مُجاهِدا إنَّ الحَیاةَ عَقیدَةٌ و جِهادُ . [63]
در راه باورت ، ایستادگی و مجاهدت کن که زندگی ، باور است و مجاهدت.
گفتنی است که این بیت ، شعار روزنامه الجهاد، در مصر بوده است . [64]
ج ـ تلاش برای ارائه مصیبتی نو!
به صورت شغل در آمدن مرثیه سرایی ، از یک سو ، و یکنواخت بودن مجالس عزاداری و مستمعان، از سویی دیگر ، به طور طبیعی ایجاب می کند که مرثیه سرایان ، دائما در صدد یافتن مصیبتی تازه در باره واقعه کربلا باشند ؛ ولی از آن جا که مصائب کربلا ، به رغم سنگینی ، محدود است ، تلاش برای دستیابی به مصائب جدید ، زمینه ساز ورود انواع دروغ ها و مطالب سست در عرصه مرثیه سرایی می گردد .
برای مبارزه با این خطر ، باید نوآوری در شیوه ارائه مصائبی که در منابع معتبر آمده را جای گزین تلاش برای یافتن مصائب جدید کرد .
د ـ دنیاطلبی
اصلی ترین و خطرناک ترین ریشه های دروغ در مرثیه سرایی ، دنیاطلبی است . در حدیثی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمده است :
حُبُّ الدُّنیا رَأسُ کلِّ خَطیئَةٍ و مِفتاحُ کلِّ سَیئَةٍ و سَبَبُ إحباطِ کلِّ حَسَنَةٍ . [65] دنیادوستی ، سرآمدِ هر خطا و کلید هر گناه و مایه از میان رفتن هر خوبی ای است .
گفتنی است که داشتن هر انگیزه غیر الهی از مرثیه سرایی (چه کسب درآمد مادّی باشد ، و چه تحصیل شهرت و محبوبیت ، و چه غیر اینها) دنیاطلبی است و تا این بیماری خطرناک علاج نشود ، و تا اخلاص برای مرثیه سرایانْ حاصل نگردد ، همه تلاش ها برای اصلاح فرهنگ مرثیه سرایی ، عقیم خواهند ماند .
6 . بدعت در نحوه عزاداری
آسیب هایی که تا کنون برشمردیم ، آفاتی هستند که محتوای مجالس عزاداری سید الشهدا علیه السلام را تهدید می کنند ؛ امّا شماری از آفات ، مربوط به شیوه و چگونگی عزاداری می شوند .
از نظر فقهی ، عبادات ، اعم از واجب یا مستحب ، توقیفی هستند ، بدین معنا که اصل عبادت و چگونگی آن ، باید توسّط ادلّه شرعی اثبات شود . در غیر این صورت ، عملی که به عنوان عبادت انجام می شود ، بدعت محسوب می گردد و نه تنها مطلوب نیست ، بلکه ممنوع و حرام است .
استحباب عزاداری برای سالار شهیدان ، بر پایه ادلّه قطعی ، ثابت است و با عنایت به آثار و برکات فردی و اجتماعی آن ، از بزرگ ترین عبادات محسوب می گردد ؛ امّا در باره چگونگی انجام گرفتن این عبادت ، معیار ، عزاداری های مرسوم در عصر صدور روایاتِ مربوط به این عزاداری است ؛ بلکه می توان گفت : اطلاق این روایات ، شامل انواع عزاداری های مرسوم در اعصار مختلف نیز می گردد ، مشروط به این که آنچه رایج شده ، برای عزاداری صدق کند و موجب وَهْن مکتب اهل بیت علیهم السلام نگردد و یا همراه با انجام دادن عملی نامشروع نباشد .
بنا بر این ، آنچه در شماری از مجالس عزاداری ، به تدریج مرسوم شده است (مانند : استفاده از ابزارهای موسیقی و آهنگ های مبتذل ، تشبّه مرد به زن ، و همچنین کارهایی چون قمه زدن) ، بدعت در عزاداری محسوب می شود ، بویژه قمه زدن که در عصر حاضر ، زمینه ساز تبلیغات سوء بر ضدّ پیروان اهل بیت علیهم السلام و موجب وَهْن مکتب تشیع است . رهبر معظّم انقلاب اسلامی ، آیة اللّه خامنه ای ، در این باره می فرماید :
قمه زدن هم از کارهای خلاف است ... نمی شود در مقابل این کار غلط ، سکوت کرد ... . کار غلطی است که عدّه ای ، قمه به دست بگیرند و به سرِ خودشان بزنند و خون بریزند . کجای این حرکت ، عزاداری است ؟! البته ، دست بر سر زدن ، عزاداری است . شما بارها دیده اید کسانی که مصیبتی برایشان پیش می آید ، بر سر و سینه خود می کوبند . این ، نشانه عزاداری ؛ امّا شما تا به حال ، کجا دیده اید که فردی به خاطر رویکرد مصیبت عزیزترین عزیزانش ، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و خون جاری کند ؟ کجای این کار ، عزاداری است ؟! قمه زدن ، سنّتی جعلی است . از اموری است که مربوط به دین نیست و بلاشک ، خدا هم از انجام آن راضی نیست . علمای سَلَف ، دستشان بسته بود و نمی توانستند بگویند : این کار ، غلط و خلاف است . امروز ، روز حاکمیت اسلام است و روز جلوه اسلام است . نباید کاری کنیم که آحاد جامعه اسلامی برتر ، یعنی جامعه محبّ اهل بیت علیهم السلام که به نام مقدّس ولی عصر ـ أرواحنا فداه ـ ، به نام حسین بن علی علیه السلام و به نام امیر المؤمنین علیه السلام مفتخرند ، در نظر مسلمانان و غیر مسلمانان عالم ، به عنوان یک گروه آدم های خرافی بی منطق ، معرّفی شوند ... . قطعا این ، یک بدعت است . [66] و آخرین سخن در این باب ، این که اگر فرهنگ عاشورا ، آن گونه که بوده و هست ، بدون تحریف به جهانیان عرضه شود ، از قدرت اعجازآمیزی برخوردار است که می تواند به نظام سلطه و استکبار در جهان ، پایان دهد و بدین سان ، نه تنها امّت مسلمان ، بلکه همه مستضعفان جهان را از ستم چپاولگران ، زورمداران و غارتگران بین المللی رهایی بخشد و به گفته رهبر انقلاب اسلامی آیة اللّه خامنه ای :
امروز ، حسین بن علی علیه السلام می تواند دنیا را نجات دهد ، به شرط آن که با تحریف ، چهره او را مغشوش نکنند . [67]
به خاطر دارم که حضرت آیة اللّه خامنه ای، در دوران ریاست جمهوری شان ، شبی، نخستین رهبر جنبش «جهاد اسلامی» فلسطین ، شهید دکتر فتحی شقاقی را به منزل خود دعوت کرده بودند . بنده (ری شهری) و جمعی از روحانیون و مسئولان کشور نیز حضور داشتیم. یکی از حاضران ، از شهید فتحی شقاقی پرسید : تا چه اندازه به موفّقیت راه خود ، اطمینان دارید ؟
وی با این که پیرو مذهب اهل سنّت بود ، پاسخی داد که همه را در بُهت و شگفتی فرو بُرد . پاسخ وی ، این بود :
ما اصولاً به این موضوع ، فکر نمی کنیم! ما موفّقیت و پیروزی خود را در انتخاب راه حسین بن علی علیه السلام می دانیم . هدف ما، به انجام رساندن تکلیف الهی است .
باری ! همه پیروان راستین اهل بیت علیهم السلام و علاقه مندان آگاه سید الشهدا علیه السلام ، در پاسداری از فرهنگ اصیل عاشورا در برابر توطئه های دشمنان آگاه و تحریفات دوستان ناآگاه ، مسئول اند ؛ امّا بی تردید ، مسئولیت مراجع تقلید ، فرهیختگان ، عالمان دین باور ، گویندگان ، نویسندگان و مرثیه سرایان متعهّد ، سنگین تر است . «ثُمَّ لَتُسْ ـ ئلُنَّ یوْمَ ـ ئذٍ عَنِ النَّعِیمِ ؛ سپس حتما در آن روز، در باره نعمت ها، از شما پرسش خواهد شد» . [68]
[1] براى نمونه ، ر . ک : «نقشه اى براى جدایى مکاتب الهى ـ گزارش یک کتاب»، روزنامه جمهورى اسلامى: ش7722 (16 / 12 / 1384).
[2] گفتنى است نگاه تجزیه اى به اصل قیام عاشورانیز پیامدهاى ناخوشایندى دارد. در این باره، ر. ک : ج 3 ص 323 (بخش هفتم / تحلیلى در باره اهداف قیام امام حسین علیه السلام ).
[3] حماسه حسینى : ج 1 ص 127 .
[4] همان : ص 78 .
[5] همان : ص 128 .
[6] راجع : ج 10 ص 41 (فصل چهارم / ثواب گریه کردن بر آنان) .
[7] بیتى است از ترجیع بند مشهور محتشم کاشانى (باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟!).
[8] «ملائکه گفتند : پروردگارا! آیا کسانى را خواهى گماشت که در زمین ، فساد کنند و خون ها بریزند ، حال آن که ما خود ، تو را تسبیح و تقدیس مى کنیم ؟!» (بقره : آیه 30) .
[9] «من بر روى زمین ، جانشینى قرار خواهم داد» (بقره: آیه 30).
[10] «من چیزى مى دانم که شما نمى دانید» (بقره: آیه 30).
[11] حماسه حسینى : ج 1 ص 121 ـ 125 .
[12] براى اطّلاع از منابع قابل استناد و منابع غیر قابل استناد تاریخ عاشورا ، ر . ک :ج 1 ص 52 (درآمد / منابع قابل استناد) و ص 91 (منابع غیرقابل استناد) .
[13] .آخوند شیخ محمّدکاظم بن حسین هروى خراسانى ، متولّد سال 1255 ق، در مشهد ومتوفّاى سال 1329 ق، در نجف ، از علماى بزرگ امامیه و اصولى اى نامى است که در تدریس اصول فقه، یگانه عصر خود بود و به نهضت مشروطه در ایران ، کمک هاى شایانى نمود .
[14] حماسه حسینى : ج 1 ص 56 .
[15] مفتاح الجنان ، در ادعیه و اعمال روزها و ماه ها و زیارت ها و برخى وِردها و ختومات است که بارهاچاپ شده و مؤلّفش ناشناخته است . این کتاب، برخى مطالب را آورده که سندشان مشخّص نیست ؛ بلکه مطالبى دارد که قطعا سند ندارند (الذریعة : ج 21 ص 324 ش 5294) .
[16] لؤلؤ و مرجان : ص 164 .
[17] براى آشنایى با منابع معتبر و غیر معتبر تاریخ عاشورا ، ر. ک: معرفى و نقد منابع عاشورا ؛ عاشوراپژوهى؛ کتاب شناسى تاریخى امام حسین علیه السلام ؛ عاشوراشناسى ؛ عزادارى ـ عاشورا ـ تحریفات. نیز، ر. ک: «سیرى در مقتل نویسى و تاریخ نگارى عاشورا» ؛ محسن رنجبر، تاریخ در آینه پژوهش (فصل نامه)، ش 14 ـ 16.
[18] لؤلؤ ومرجان : ص 253 .
[19] ر . ک : ج 6 ص 112 ح 1628 . گفتنى است تعبیر «نفسٌ أبیّة (جانى عزّتمند)» را دشمنان و مخالفان امام حسین علیه السلام نیز درباره ایشان به کار برده اند (ر . ک : ج 2 ص 96 ح452 . نیز ، ر . ک : تجارب الاُمم : ج 2 ص 71) .
[20] دخان: آیه 20 .
[21] غافر: آیه 27 .
[22] مثیر الأحزان: ص 51 . نیز ، ر.ک: همین دانشنامه : ج 6 ص 95 (بخش هشتم /فصل دوم / احتجاج هاى امام علیه السلام بر سپاه کوفه) .
[23] ر . ک : ج 5 ص 404ح 1541 .
[24] نور العین : ص50 .
[25] براى مطالعه اى دقیق تر و گسترده تر درباره محکمات تاریخ عاشورا و موضعگیرى هاى امام حسین علیه السلام ، ر . ک : همین دانش نامه ؛ نگاهى نو به جریان عاشورا (مجموعه مقالات) ؛ نهضت عاشورا (جستارهاى کلامى ، سیاسى و فقهى) ؛ مجموعه مقالات کنگره بین المللى امام خمینى و فرهنگ عاشورا (8 جلد تاکنون) ؛ حماسه حسینى ؛ قیام جاودانه ؛ نگاهى به حماسه حسینى ؛ عاشوراشناسى ؛ عاشوراپژوهى .
[26] مقصود، حاجى میرزا حسین نورى طَبَرسى (م 1320 ق) است.
[27] لؤلؤ و مرجان : ص 270 .
[28] عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 304 ح 63 ، بشارة المصطفى : ص 221 ، بحار الأنوار : ج 26 ص 239 ح 1 .
[29] براى آگاهى بیشتر در باره خطر غلو در باره اهل بیت: ، (ر . ک : اهل بیت: در قرآن و حدیث : «بخش سیزدهم : غلو کردن در باره اهل بیت:» و جامعه شناسى تحریفات عاشورا.
[30] براى آشنایى با اقسام دروغ ، ر . ک : لؤلؤ و مرجان: مقام چهارم .
[31] الکافى : ج 2 ص 340 ح 9 .
[32] . استاد مطهّرى، در باره این کتاب مى گوید : «با این که کتاب کوچکى است ، ولى فوق العاده خوب است .... خیال نمى کنم در هیچ کتابى در باره دروغ و انواع آن ، به اندازه این کتاب، بحث شده باشد و شاید نظیر این کتاب در دنیا وجود ندارد» (حماسه حسینى : ج1 ص 19) .
[33] لؤلؤ و مرجان : ص 4 .
[34] همان : ص 321 .
[35] شُرطه الخمیس: یگان پنج شاخه (شامل: طلایه، قلب، جناح راست، جناح چپ و پشتیبان)؛ نیروهاى نظامى ـ عملیّاتى ویژه وبسیار وفادارى که در خدمت امیرمؤمنان علیه السلام بودند (ر.ک:دانش نامه امیرالمؤمنین علیه السلام : ج3 ص437).
[36] ر.ک:الاُصول الستّة عشر : ص 178 ح 140 (اصل عاصم بن حمید) .
[37] ر.ک: مقاتل الطالبیّین : ص 51 .
[38] لؤلؤ و مرجان : ص 260 .
[39] همان : ص 299 .
[40] همان جا .
[41] همان : ص 264 . ر. ک: معالى السبطین: ج 1 ص 209 .
[42] همان جا. نیز، ر. ک: الدمعة الساکبة: ج 4 ص 351.
[43] همان : ص 267. نیز، ر. ک: روضة الشهدا: ص 321 ـ 329.
[44] همان : ص 288 .
[45] حماسه حسینى :ج 1 ص 28 .
[46] الدرُّ النضید : ص 189 .
[47] ر. ک: لؤلؤ و مرجان : ص 298 .
[48] همان : ص 268 . نیز، ر. ک: تظلّم الزهراء: ص131، معالى السبطین: ج 2 ص 22.
[49] همان.
[50] در مصدر،«باشم» آمده است.
[51] همان : ص 269 . محدّث نورى ، در ادامه این نقل مى افزاید : «چون درست حفظ نکردم ، شاید تحریفى در آن کرده باشم . خبر ، مفصّل است و بسیارْ گریه آور . کاش پایه داشت و احتمالِ صدق در آن مى رفت» .
[52] حماسه حسینى :ج 1 ص 18 .
[53] لؤلؤ و مرجان : ص 153 .
[54] حماسه حسینى: ج 1 ص 25 ـ 26. نیز، ر. ک: أسرار الشهادات: ج 2 ص 514.
[55] حماسه حسینى : ج 1 ص 25 ـ 27 .
[56] حماسه حسینى : ج 1 ص 49 .
[57] ر . ک : لؤلؤ و مرجان : ص 272 (تنبیه چهارم) .
[58] حماسه حسینى : ج 1 ص 48 .
[59] لؤلؤ و مرجان : ص273 . نیز ، ر . ک : حماسه حسینى : ج 1 ص 49 .
[60] ر.ک : لؤلؤ و مرجان : ص 277 ـ 302 .
[61] ر.ک : مستدرکات أعیان الشیعة: ج 3 ص 191.
[62] براى دیدن پژوهشى روشمند در این باره ، ر . ک : چشمه خورشید (مجموعه مقالات) : ج 1 ص 182 (مقاله «پژوهشى در باره یک شعار معروف : إنّ الحیاة ...» ، عنایة اللّه مجیدى) .
[63] الموسوعة الشوقیة : ج 3 ص 228 .
[64] الجهاد ، نام یکى از روزنامه هاى صبح مصر بود که به سرپرستى محمّد توفیق دیّاب و به عنوان نشریه سازمانى حزب «الوفد» مصر ، از سال 1931 تا 1938 م ، منتشر مى گردید.
[65] إرشاد القلوب : ص 21 . نیز ، ر.ک: دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث :ج 1 ص 382 ح 578 .
[66] سخنان مقام معظّم رهبرى آیة اللّه خامنه اى، در جمع روحانیون استان کهکیلویه و بویر احمد ، در آستانه ماه محرّم 1415 ق (17 / 3 / 1373 ش) .
[67] سخنان ایشان دردیدار روحانیون و وعّاظ در آستانه ماه محرّم 1416 ق (3 / 3 / 1374 ش).
[68] تکاثر : آیه 8 .
منبع: دانشنامه امام حسین(ع)، ج9، ص 344-378
